بسم الله الرحمن الرحیم

با صیاد دلها در نهضت خاطره گویی(4)

- شهید عزیز کاوه-که افتخار همرزمی نزدیک با او را دارم-از اسوه های مجاهدین فی سبیل ا. است. در هر عملیاتی که انجام می شد، ابتکار عمل را به دست می گرفت؛ آن هم ابتکاری که مخصوص به خودش بود. در صحنه ی نبرد بود و راست و چپ، جلو و عقب را زیر نظر داشت و من هیچ کس را در جنگ ندیدم که مثل او ابتکار عمل داشته باشد.مدیریت و فرماندهی کاوه و حضورش در صحنه ی نبرد، آن قدر پر معنی بود که به راحتی می شد این را تشخیص داد. بچه های لشکر ویژه ی شهدا هم بسیار فداکار بودند. بارها از نزدیک شاهد فداکاری شان در عملیات های مختلف و خصوصا عملیات قادر بودم.

خبر رسید که کاوه، گردانی را آماده کرده تا به قلب دشمن بزند.

به عنوان فرمانده ی عملیات از او خواستم تا به قرارگاه بیاید. وقتی آمد، گفتم:شنیدم می خواهی دست به چنین کار خطرناکی بزنی.» گفت:بله» گفتم:خب این را من باید تصویب کنم

 بسیار پافشاری می کرد تا بتواند متقاعدم کند که به او اجازه بدهم. وقتی مقاومت او را دیدم جسارت کردم و گفتم:آقای کاوه! ، حواست باشد که این جا من فرمانده ام و تا این را تصویب نکرده ام، شما نباید انجامش بدهی.

 تا این را گفتم، دیدم با آن تشرعی که به دین داشت، چنان متواضعانه با من برخورد کرد که من شرمنده شدم. البته بعدها از او معذرت خواستم که ببخشید این طور با حالت تحکم دستور دادم، چون دیدم زیر بار نمی رفتی.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها